Monday, July 2, 2012

عروسی‌ها

عروسی‌ها / مشاهدات شخصی / یک / داخلی‌خارجی
مهمان ویژه: عادل فردوسی‌پور

در تمام عروسی‌ها، دقت کنید... "تمام" عروسی‌ها لیست معینی از آهنگ‌ها پخش می‌شد. این مسئله شاید مهم نباشد ولی باید بررسی شود. عروسی‌ها از شاه‌عبدالعظیم (و پیوند مبارک سهیلا و مرتضی) به بالا، بدون استثناء با کفتر کاکل به سر شروع می‌شد به طوری که من هر وقت اسم عروسی بشنوم سریع تصویر یک کفتر کاکل به سر در ذهن‌ام مجسم می‌شود و کاری‌ش هم نمی‌توانم بکنم. کفتر کاکل به سر برای ما حکم کلیسا را دارد برای خارجی‌ها.
پس از این که کفتر کاکل به سر پیغام را به یار مورد نظر رساند (وای وای) و چند بار هم برای تأکید بیش‌تر به عروس و داماد بازپخش شد نوبت می‌رسید به ای یار قشنگ موبلند مشکی‌پوش که شلق‌شلق می‌زنه تو گوش. این آهنگ بسیار طرفدار داشت و همه‌ی زنان و دختران فامیل می‌خواستند با آن برقصند لذا بیست تا سی دقیقه و حتی گاهی بیش‌تر بازپخش می‌شد تا نوبت به همه برسد. همه تمایل داشتند آن هوچی‌بازی ِ به‌خصوص ِ سالن زنانه را حتماً با صدای شهرام شب‌پره انجام بدهند در حالی‌که از آن طرف صدای آقای مجلس‌گرم‌کن از پشت میکروفون‌اش که اِکویی بسیار قوی داشت (و در باندهای‌اش که "هوا"ش زیاد بود، اگر یک عباس‌آقا می‌گفت (عموعباس‌مون) چند تا عباس‌آقا از کنارش در می‌آمد... و هنوز هم اکوها به قوت خود باقی هستند)؛ مو به مو حوادث را گزارش می‌کرد و همه می‌دانستند کی الآن آن طرف رفته وسط و کی اول تا حالا نشسته سر دیس شیرینی.
خلاصه فاز عجیب و سوررئالی بود که من گرچه بالاخره توانستم درک کنم، بدین ترتیب که: "مثل این که دیگه ما همین ایم دیگه"، ولی باز هم نتوانستم هضم کنم.

بعداً مُد شد مجلس‌گرم‌کن با اکیپ می‌آمد و علاوه بر خودشیرینی و گزارش ماوقع از قسمت مردانه، خودش هم می‌خواند برای همین آن دستِ‌کم تنوعی که در صدای خواننده‌ها بود هم حذف شد و اول تا آخر باید صدای گوشخراش و هم‌آمده و گاهی لهجه‌دار یک عشق موزیکِ خسته را می‌شنیدیم. دیگه حالی به آدم می‌مونه؟ نه والله. احوالی به آدم... نه والله.

بعدها عادل فردوسی‌پور هم در برنامه‌ی نود از همین الگوی به نظر من ناموفق پیروی کرد و خودش، هم بخش متلک و خودشیرینی و مزه‌پرانی را اجرا می‌کند، هم بخش جدی و مصاحبه را اداره می‌کند و احتمالاً به نظرش باقی جوانان علاقه‌مند به فوتبال بوق اند و کاری از دست‌شان بر نمی‌آید در نود بکنند تا برای جوان مردم اشتغال‌زایی هم بشود مثلاً. حالا من به این‌هاش کاری ندارم واقعاً و اشتغال‌زایی رو الکی گفتم که همگی روش حساس بشیم.
کدوم همگی؟
به هر حال این روش ِ خاص ِ مال خود کردن خیلی برای من آزاردهنده ست...

خب... آهنگ سوم؛ ترانه‌ی محبوب جوانان و دانش‌آموزان بود؛ بله، "سر درس هندسه" / در بعضِ نُسَخ "سر زنگ هندسه" / ولی در اصل "زنگ تفریح"
این آهنگ باعث شده هنوز هم که هنوز است همه از زنگ هندسه توقع معجزه داشته باشند ولی کی ست که نداند زنگ هندسه‌ای که هاتف می‌گفت اگر هم وجود خارجی داشت باز مال از ما بهتران آن‌ور آب بود؟
خدا خود می‌داند، کلاس مختلطی در کار نبود و ما هم که همیشه ریاضی داشتیم و فقط یک هندسه‌ی عمومی در اول دبیرستان آن هم به زور به دانش‌آموز می‌چپاندند، و در دانشگاه هم باز برای اکثریت خبری از هندسه نیست ولی از طریق انتقال ژنتیکی و حسی، کماکان دانش‌آموزان ِ همان یک واحد هندسه مثل اعقاب‌شان که ما باشیم خماری و بی‌رمقی خاصی به زنگ هندسه ترزیق می‌کنند.

معلوم نبود دقیقاً به چه دلیل خانم‌هایی که سن بالاتری داشتند و اکثراً "مادر دو فرزند" بودند با این آهنگ حال نمی‌کردند و کمیَت صحرای محشر ِ وسط سالن در زمان پخش این آهنگ به مقدار قابل ملاحظه‌ای ریزش می‌کرد در حالی که این تنها آهنگ عروسی‌ها بود که ریتم خاص و جدیدی داشت و آدم می‌توانست دست راست را سه‌مرحله‌ای به عقب ببرد و سپس دست چپ را هم سه‌مرحله‌ای به عقب ببرد. غیر از آن، سرشار از تشبیه و مراعاتُ النظیر بود و تصاویر زیادی در ذهن ایجاد می‌کرد. مثلاً شما همان "تو کویر سینه‌ام" را فرض کنید (نه نکنید)...
باقی لیست بدون ترتیب شامل لیلا فروهر، اندی کوروس، داود بهبودی، عارف، ابی، شهره و حتی آصف و موارد مشابه بود ولی جالب است بدانید که تا همین ده پانزده سال پیش شهرام صولتی جایی در مجالس عروسی نداشت.
درواقع آن زمان هنوز ذات‌اش برملا نشده بود و همه او را در کتگوری "داریوش‌مانند" ولی طبعاً در گونه‌ی چیپ دسته‌بندی می‌کردند. اولاً که سبیل مردانه داشت (که پس از زدن‌اش همه و خودش متوجه شدند که کلاً آن سیبیل عرق‌خوری تیریپ مثبتی براش بود فلذا مقداری‌ش را برگرداند، که چه فایده؟). پشت‌مو داشت، صداش بم بود و در ویدئوهای طنین مشاهده می‌شد که با موی سشوارکشیده مثل بچه‌ی آدم نشسته روی صندلی کنار ژاکلین جون و سعی دارد حالت شجریان و شهرام ناظری را تداعی کند. وی حتی از سیاوش قمیشی که فرنگیس بیرون داده بود هم به عروسی‌ها دورتر بود. تنها جایی که گاهی صداش شنیده می‌شد در یک آهنگ دوصدایی بود که با خواهرش خوانده بود که طبیعتاً نظر ما این است که کلاً کاش نمی‌خواند چون گویا مجبور هم نبوده...
وی بعدها فهمید نه تنها نون تو خالتور بوده‌است بل‌که نون تو عروسی هم هست و به‌شدت به سمت "الهی قربونت برم" و "حالیته؟" هجوم آورد جوری که سرش از نتیجه‌ی برخورد مثل ماهی‌تابه پهن شده...

آن زمان اگر راننده‌ی ماشین عروس می‌خواست جَوّ شخصی بدهد و خبط می‌کرد و از ضبط‌اش صدای شهرام صولتی بیرون می‌آمد ماشین ِ عروس و داماد از دور مسابقات خارج می‌شد و ماشین مدعوین و دوستان تا پایان کارزار خیابانی و برگشت از میدون‌آزادی ابتکار عمل را در دست می‌گرفتند.

با ورود کامران‌هومن و "حالیته‌شهرام"ها فصل دیگری رقم خورد و دیگر از آن پس عروسی‌ها مثل صورت شهبال می‌ترکیدند و بوی کباب‌کوبیده دولتی همه جا را می‌انباشت حتی اگر همیشه شام عروسی‌ها زرشک‌پلو با مرغ بود.

No comments:

Post a Comment