Saturday, May 11, 2013

گرومب

عاشق زار و سینه‌چاکِ آسمون‌قرومبه ام... احساس می‌کنم از طرف ما ست که تا می‌تونه بلند فریاد می‌کشه. هر چی صدا و شدت‌اِش بیش‌تر باشه من بیش‌تر لذت می‌برم. دوست دارم در طول زندگی‌م لااقل یه بار شاهد باشم که یه آسمون‌قرومبه‌ی شدید و طولانی و پُرصدا بیاد که در ادامه‌ش یه چیز گنده‌ای رو از جا بکنه ولی خسارت مالی و جانی به جا نذاره. مثلاً بیاد و اون قدر شدید بیاد که یه تیکه زمین رو برای کشاورزا شخم بزنه. فک کن صدای زیر و رو شدن خاک هم به قرومبه اضافه بشه... چی بشه. به امید آن روز.

No comments:

Post a Comment