یه تست روانشناسی (مطمئن نیستم این اسم درستی برای اکتسابات افرادی باشه
که خودشون رو روانشناس خطاب میکنن ولی به هر حال) تو فیسبوک انجام دادم
(سی چل تا سؤال)، که نتیجهش این بود که در تمام موارد (شامل هفده هژده
مورد اختلال) مشکلدار شناخت من رو و رنگاِش رو واسهم قرمز کرده بود.
تنها موردی که قرمز نکرده بود فوبیا بود که اون هم گناه از بچه نبود،
سؤالاِش دقیق نبود وگرنه از خجالت اون هم در میاومدم.
چون کاملاً
مشخص نکرده بود چه سؤالی به چه اختلالی مربوط میشه، حدس میزنم سؤال فوبیاش اونی بود که میپرسید: شب، قبل از خواب توی کمد و زیر تخت رو نگاه میکنین تا مطمئن
بشین هیولایی چیزی نباشه... یا نه؟ که خب من اولاً سر صبح میخوابم ثانیاً
نه، نگاه نمیکنم چون اگر هیولا اون تو باشه میپره روم.
حالا جالباِش برام اینه که همیشه به خودم میگم من چیزیم نیست بابا، هیچ مشکلی ندارم فقط چند نوع وسواس و چند نوع بیشتر فوبیا دارم که اون هم نباید مهم باشه.
حالا جالباِش برام اینه که همیشه به خودم میگم من چیزیم نیست بابا، هیچ مشکلی ندارم فقط چند نوع وسواس و چند نوع بیشتر فوبیا دارم که اون هم نباید مهم باشه.
واقعیت اینه که به نظر من زندگیای بدون اختلال نمیتونه وجود داشته
باشه. برای من زندگی همین قدر اسفبار و ترسناک و ناقص و دلپذیر شروع شده، هست و
همین طور هم ادامه پیدا میکنه.
No comments:
Post a Comment