عاشق زار و سینهچاکِ آسمونقرومبه ام... احساس میکنم از طرف ما ست که تا میتونه بلند فریاد
میکشه. هر چی صدا و شدتاِش بیشتر باشه من بیشتر لذت میبرم. دوست دارم
در طول زندگیم لااقل یه بار شاهد باشم که یه آسمونقرومبهی شدید و طولانی
و پُرصدا بیاد که در ادامهش یه چیز گندهای رو از جا بکنه ولی خسارت مالی
و جانی به جا نذاره. مثلاً بیاد و اون قدر شدید بیاد که یه تیکه زمین رو
برای کشاورزا شخم بزنه. فک کن صدای زیر و رو شدن خاک هم به قرومبه اضافه
بشه... چی بشه. به امید آن روز.
No comments:
Post a Comment