از صدای لانا دل ری غرق اشک شدهام. همزمان ایدهی دنیای بیمرز و خوشحال
یاد اون شهری انداختام که پینوکیو و دوستاِش توش تبدیل به گوشدراز شدن.
خودم واسه خودم نوحه میگم سبک شم.
بدتر از همه این اه که با همهی این
تصاویر: دختره با کاپشنچرم ترک موتور ِ سیاهرنگ دوستپسرش که گویا تصویر یه
مار رو روی بازوش خالکوبی کرده،
پینوکیو در اولین شب ِ خوش ِ چراغانیشده تو اون شهره،
و دو خر که مبهوت به آینه خیره شدهاند...
گوشهی سمت راست بالا یه عکس پرسنلی از رفسنجانی بهرمانی هم هست.
خدایا میخوای این شبو سحر نکن.
پینوکیو در اولین شب ِ خوش ِ چراغانیشده تو اون شهره،
و دو خر که مبهوت به آینه خیره شدهاند...
گوشهی سمت راست بالا یه عکس پرسنلی از رفسنجانی بهرمانی هم هست.
خدایا میخوای این شبو سحر نکن.
No comments:
Post a Comment